خلاصه داستان: رن ویلند برای تشییع جنازه مادرش به خانه در کلیولند باز می گردد. زمانی که به آنجا می رسد، قبل از اینکه با مشکلات خود روبرو شود و سعی کند با اندوه خود روبرو شود، در حالی که روابط قدیمی را بهبود می بخشد، روابط جدیدی برقرار می کند.
خلاصه داستان: مردی که در پایان فصل در یک شهر ساحلی آب می زند و به دنبال ماندن است تا بتواند دوباره با همسرش که به تازگی فوت کرده است ارتباط برقرار کند. در آنجا او توسط یک زن جوان راهنمایی می شود.
خلاصه داستان: وقتی یک دانشآموز دبیرستانی با از دست دادن حافظه برای کمک به خانوادهاش وارد یک نمایشگاه استعدادیابی ملی میشود، متوجه میشود که زندگی عادیاش با ورود ناگهانی غریبههای مرموز به ظاهر به هم مرتبط شده است...
خلاصه داستان: دو پسر جوان، بهترین دوستان مالیک و اریک، شادی ها و سختی های بزرگ شدن را در مجتمع مسکونی عمومی کابرینی-گرین در سال 1992 در شیکاگو کشف می کنند.
خلاصه داستان: یک باستان شناس متوجه شد که بافت آثار کشف شده در حین حفاری یک یخچال بسیار شبیه یک آویز یشم است که در یکی از رویاهای او دیده شده است. او و تیمش سپس سفری به اعماق غار را آغاز می کنند...
خلاصه داستان: در سال 2008، در آخرین ماه تابستان قبل از شروع دبیرستان، یک پسر 13 ساله آمریکایی تایوانی تأثیرپذیر آنچه را که خانوادهاش نمیتوانند به او بیاموزند را میآموزد: چگونه اسکیت بازی کند، چگونه معاشقه کند و چگونه مادرت را دوست داشته باشد.