خلاصه داستان: بعد از اینکه او یک رویداد خانوادگی را به یک فاجعه تبدیل می کند، یک معتاد به کار باید بین ازدواج و تلفن خود یکی را انتخاب کند، پس از اینکه همسرش اولتیماتوم به او داد.
خلاصه داستان: پس از مرگ پدرشان، خواهران دور افتاده به ثروت پنهان او برخورد می کنند و آنها را مجبور می کنند تصمیم بگیرند که آیا پول را نگه دارند یا کار درست را انجام دهند.
خلاصه داستان: آلفونسو 11 ساله، وارث دن کیشوت، و 3 خرگوش خیالی و موزیکالش به پانچو و ویکتوریا می پیوندند تا شهر محبوبشان لامانچا را از طوفان بزرگ نجات دهند.
خلاصه داستان: یک مشاور حقوقی بازنشسته رمانی می نویسد به این امید که برای یکی از پرونده های قتل حل نشده گذشته خود و به خاطر عشق متقابل خود با مافوقش - که هر دوی آنها هنوز چندین دهه بعد او را آزار می دهند - پایان یابد.
خلاصه داستان: لوسیا یک دندان از دست می دهد، پدرش داستان موشی به نام پرز را تعریف می کند که دندان های بچه ها را جمع می کند و آنها را به مروارید صیقل می دهد. پرز توسط راهزنان ربوده می شود. لوسیا و پسر عموی رامیرو او را در یک ماجراجویی جذاب نجات می دهند.
خلاصه داستان: لوسیانا، زن جوانی است که در دایره ای از مرگ های مرموز خویشاوندان غوطه ور شده و این ظن فزاینده مبنی بر اینکه فرد مسئول یک نویسنده مرموز، رئیس سابق او است.
خلاصه داستان: ویروسی که به سرعت در حال گسترش است که افراد را به زامبیهای باهوش، فوقخشن و فوقسریع تبدیل میکند. پس از هر موج حمله توسط هیولاها، آنها به مدت 32 ثانیه ناتوان می مانند در حالی که قدرت خود را بازیابی می کنند.
خلاصه داستان: سالها پس از نقل مکان به یک شهر دورافتاده، پلیس سابق پیپا به دنیای تاریکی که فکر میکرد با ظاهر شدن جسدی در داراییاش پشت سر گذاشته است، کشیده میشود.