خلاصه داستان: یک دختر نوجوان و خواهر کوچکترش که هنوز از مرگ غم انگیز مادرشان به خود می پیچند، خود را گرفتار حضور سادیستی در خانه خود می بینند و تلاش می کنند تا قبل از اینکه خیلی دیر شود، توجه پدر سوگوارشان را جلب کنند.
خلاصه داستان: بلک مانتا به خاطر مرگ پدرش به دنبال انتقام از آکوامن است. او با استفاده از قدرت سهجانبه سیاه تبدیل به یک دشمن سرسخت میشود. برای دفاع از آتلانتیس، آکوامن با برادر زندانی خود اتحاد برقرار می کند. آنها باید از پادشاهی محافظت کنند.
خلاصه داستان: اوپ و اد به طور تصادفی از جزایر گالاپاگوس در سال 1835 به شانگهای امروزی سفر کردند. آنها با سردرگمی راه خود را در شهر طی می کنند و به این کشف هولناک می پردازند که گونه هایی که به آن تعلق دارند منقرض شده اند...
خلاصه داستان: یک سال پس از از دست دادن پدرش، ریدلی و مادرش گلوریا به استرالیای غربی نقل مکان کردند تا با پدربزرگ جدا شده ریدلی، اسپنسر زندگی کنند. زمانی که اسپنسر در آنجا تلاش می کند با ریدلی ارتباط برقرار کند اما همه تلاش ها معمولاً منجر به همکاری می شود...
خلاصه داستان: پس از فروریختن یک معدن الماس دورافتاده در شمال کانادا، یک راننده جاده یخی «بزرگ دکل» باید یک ماموریت نجات غیرممکن را بر فراز یک دریاچه یخ زده هدایت کند تا معدنچیان به دام افتاده را نجات دهد.
خلاصه داستان: چارلی، یک یتیم آمریکایی عاقل، بیخانمان، با جادویی به پادشاهی چین باستانی Sanxingdui منتقل میشود، جایی که یک تیم رنگارنگ از ابرقهرمانان برای دفاع از شهر در برابر یک فاتح وحشی به کمک او نیاز دارند.
خلاصه داستان: دختری را دنبال می کند که برای احقاق حق برادر کشته شده اش توسط افسران پلیس فاسد مبارزه می کند. او از یک شریک سابق و شریک سابقش کمک می گیرد، آنها با یک گروهبان پلیس بسیار مورد توجه و محافظت شده روبرو می شوند که نمی خواهد باشد.
خلاصه داستان: حرکت نمی کند، فکر نمی کند، فقط می کشد. برای یک زن جوان، یک رویارویی تصادفی با این موجود فراطبیعی ویرانگر است. فرانکی یاد می گیرد که وقتی مانکن را می بینید، ممکن است هیچ پایانی در چشم نباشد، به جز شما...