خلاصه داستان: گرو، لوسی، مارگو، ادیت و اگنس به عضوی جدید در خانواده، گرو جونیور، که قصد دارد پدرش را عذاب دهد، خوش آمد میگویند. گرو در ماکسیم لو مال و دوست دخترش والنتینا با یک دشمن جدید روبرو می شود و خانواده مجبور به فرار می شوند.
خلاصه داستان: مایک، کارگر ساختمانی، زمانی وارد دنیای جاسوسی می شود که معشوق دبیرستانی اش، روکسان، او را برای یک ماموریت اطلاعاتی پرمخاطره استخدام می کند.
خلاصه داستان: در آینده نزدیک، یک "لاتاری بزرگ" به تازگی در کالیفرنیا تأسیس شده است - نکته مهم: برنده را قبل از غروب آفتاب بکشید تا به طور قانونی جکپات چند میلیارد دلاری او را مطالبه کنید.
خلاصه داستان: وقتی هانا، یک گیمر حرفهای که از آگورافوبیا حاد رنج میبرد، تجهیزات جدیدی دریافت میکند که بازی او را تقویت میکند، شروع به تعجب میکند که آیا این وسیله ذهن او را میخواند یا آن را کنترل میکند.
خلاصه داستان: هانتر برداک به دور پناهگاه برمی گردد. هنگامی که پدرشوهرش توسط یک گروه ناشناس مورد حمله قرار می گیرد، برادوک باید با نیروهای فاسدی که شهر را خفه می کنند مقابله کند تا از چیزی که او بیشتر دوست دارد محافظت کند.