خلاصه داستان: یک جفت خواهر و برادر را دنبال می کند که عاشق یکدیگر هستند اما به یکدیگر بی اعتماد هستند و با یک گروه کوچک به سفر رفتینگ در آب های سفید می روند. یکی از دوستان آنها از دوران کودکی خطرناکتر از آن چیزی است که به نظر می رسد.
خلاصه داستان: جاکوب مکنیلی هجده ساله که در کوههای آپالاچی کارولینای شمالی اتفاق میافتد، بین دلجویی کردن از پدرش که با مواد مخدر معامله میکرد و دختری که دوستش دارد، برای همیشه کوهها را ترک میکند، سرگردان است.
خلاصه داستان: در آینده ای نه چندان دور، یک رانشگر که در بیابان سفر می کند، بزرگترین قطعه طلای کشف شده را کشف می کند. او باید در میان شرایط سخت و سگ های وحشی در حالی که منتظر بازگشت شریک زندگی خود است، از آن در برابر دزدان محافظت کند.
خلاصه داستان: شاهزاده باربارا مخفیانه عاشق شاهزاده ادوارد است. هنگامی که راسو کارمند پست یواشکی از پادشاه می خواهد که او را با باربارا ازدواج کند، او فرار می کند. هیولای شیرین بوگی تمام تلاش خود را انجام می دهد تا به باربارا کمک کند تا پادشاهی را نجات دهد.