خلاصه داستان: خرگوش مکس، یک دزد مغازه نوجوان، در مدرسه ای قدیمی به دام می افتد. با دختر خرگوش امی، او مهارتهای مخفیانه خرگوشهای عید پاک را به دست میآورد، با یک خانواده روباه یواشکی مبارزه میکند و در مورد دوستی میآموزد.
خلاصه داستان: آنها می توانستند روبات بفرستند. در عوض، Rabbids را می فرستند. به این تیم بعید در یک ماموریت جنون آمیز به مریخ بپیوندید که در آن هیچ چیز طبق برنامه پیش نمی رود
خلاصه داستان: ریکاردو پدر و مادری است که همه بچه ها را با قطار به کمپ می برد. در یک ایستگاه، ریکاردو و مادربزرگ فیلیپه در فضای باز برای استراحت سیگار میکشند و قطار با بچهها اما بدون بزرگترها حرکت میکند و سفری خندهدار را به راه میاندازد...
خلاصه داستان: یک زوج جدید و خانوادههایشان را دنبال میکند، که خود را در حال بررسی عشق مدرن و پویایی خانواده در میان فرهنگهای متضاد، انتظارات اجتماعی و تفاوتهای نسلی میبینند.
خلاصه داستان: ویرا، یک شوونیست مرد، به دنبال یک عروس با مجموعه شرایط از پیش تعیین شده خود است. با این حال، او به طور غیرمنتظره ای با Keerthi که نقطه مقابل انتظارات او است، ازدواج می کند. وقتی حقیقت آشکار شود چه خواهد شد؟
خلاصه داستان: ایولین و پسر غافلش زیگی به دنبال جایگزینی برای یکدیگر می گردند، در حالی که اولین ناامیدانه تلاش می کند تا یک نوجوان بی ادعا را در پناهگاه خود تربیت کند، در حالی که زیگی در تعقیب یک زن جوان باهوش در مدرسه دست و پا می زند.
خلاصه داستان: دو دوست صمیمی از راه دور زندگی یکدیگر را تغییر می دهند زمانی که او تصمیم می گیرد به دنبال یک رویای مادام العمر باشد و او داوطلب می شود تا پسر نوجوانش را زیر نظر داشته باشد.
خلاصه داستان: در سال تحصیلی جدید، برادرش رودریک او را بارها و بارها و بارها اذیت می کند. آیا گرگ موفق خواهد شد با او کنار بیاید؟ یا یک راز همه چیز را خراب می کند؟
خلاصه داستان: پس از به ارث بردن یک مزرعه در زمان کریسمس، یک پدر بیوه با دست انداز زندگی روستایی را تنظیم می کند - در حالی که بچه هایش برنامه ای برای ماندن در آنجا برای همیشه در نظر می گیرند.