خلاصه داستان: زن جوانی که پر از تردید است با دوست پسر جدیدش به مزرعه منزوی پدر و مادرش سفر می کند. به محض رسیدن، او می آید تا همه چیزهایی را که فکر می کرد در مورد او و خودش می داند، زیر سوال ببرد.
خلاصه داستان: کشاورز یک مرد مجروح را با یک کیف پول نقد می برد. وقتی پولی به دست می آید، باید تصمیم بگیرد که به چه کسی اعتماد کند. او در دفاع از یک محاصره، استعدادی را آشکار می کند که هویت واقعی او را زیر سوال می برد.
خلاصه داستان: خانه او جنگ است. خانه او پرتغال است. با این حال، همسر جوان و تازه ازدواج کرده لرد فون کتن مصمم است که خانه خانواده شوهرش، قلعهای غیر مهماننواز بر روی صخرهای در شمال ایتالیا، را به خانه خود تبدیل کند.
خلاصه داستان: یک ستاره رودئو و یک پرورشدهنده اسب کهنه کار میکند تا پسر جوان مردی را به خانه بیاورد و از مادر الکلیاش دور کند. سوارکار در سفرشان رستگاری پیدا میکند و به پسر میآموزد که مرد خوب بودن چیست.