خلاصه داستان: یک کارگر بارانداز ظلم یک گانگستر بی رحم را سرنگون می کند اما باید فرار کند تا زندگی جدیدی برای خود و برادرانش بسازد. پانزده سال بعد، با ظهور دوباره دشمن قدیمیاش، گذشتهاش به او میرسد.
خلاصه داستان: ساندرا ویلیامز با فرزندانش سارا و دیوید در خانه ای منزوی زندگی می کند. همسرش فرانک، افسر ارتش، از خانه در منطقه جنگی دور است. ساندرا نامه ای به آژانس کار برای جایگزینی خدمت گمشده اش می نویسد...
خلاصه داستان: پادشاه شمشیر سینگ پس از رسیدن به تاج و تخت، حکومت وحشت و ظلم را آغاز می کند. پس از آن یک جوان عادی به نام جی تصمیم می گیرد تا پادشاه را به چالش بکشد و خواهرش را می رباید.
خلاصه داستان: خانواده دسوزا و چادا با هم همسایه هستند و از زمانی که به یاد می آورند دوستان خوبی بوده اند. با وجود اعتقادات مذهبی و فرهنگی متنوع خود، دیوالی و کریسمس را با شادی و ذوق جشن می گیرند. سپس انجل ...
خلاصه داستان: گووردهان و هارشوردان برادر شبیه در کودکی نام خود را رد و بدل می کنند و تصمیم می گیرند بدون اطلاع والدینشان برای همیشه زندگی یکدیگر را بگذرانند اما چه اتفاقی می افتد که پدر سختگیر آنها از این موضوع مطلع شود ...
خلاصه داستان: یک بازیگر جوان آمریکایی با شوهرش به بخارست نقل مکان می کند و شروع به شک می کند که غریبه ای که او را از پنجره آپارتمان تماشا می کند ممکن است یک قاتل زنجیره ای باشد.
خلاصه داستان: کیشان کومار خانا یک هنرپیشه خوب سینماست که به شدت عاشق انورادها ساکسنای جوان، زیبا و جذاب می شود که برادر گانگسترش را که هیچ وقت را برای به دام انداختن کیشان در یک وب تلف نمی کند، دوست ندارد...
خلاصه داستان: به یک افسر پلیس مستقر در بنگلور گفته می شود که در بمبئی مخفیانه برود، به باندی که توسط دوستان دوران کودکی اش اداره می شد نفوذ کند و آنها را به دست عدالت بسپارد.