خلاصه داستان: زمانی که بازی ویدیویی مورد علاقهاش، سه نوزاد فوقالعاده را از فضا به حیاط خلوتاش میاندازد، یک گیمر نوجوان مجبور میشود به یک پرستار بچه تماموقت برسد.
خلاصه داستان: چهار کهنه سرباز سیاهپوست زمانی که به ویتنام باز می گردند و به دنبال بقایای رهبر گروه کشته شده خود و ثروت طلایی هستند که او به آنها کمک کرد مخفی شوند، با نیروهای انسان و طبیعت مبارزه می کنند.
خلاصه داستان: سه شمشیرزن مختلف - یک شمشیرزن که در حال کور شدن است، بهترین شمشیرزن در سلسله چوسون، و بهترین شمشیرزن در سلسله چینگ که آرزوی بهترین شدن را حتی در سلسله چوسون دارد - به دلایل خود یکدیگر را ملاقات می کنند.
خلاصه داستان: برای انتقام مرگ مادرش، پیکسی یک دزدی را طراحی میکند، اما باید از ایرلند از دست گانگسترها فرار کند، پدرسالاری را به عهده بگیرد و سرنوشت خود را انتخاب کند.
خلاصه داستان: جوزف و خانوادهاش در بیابان دور افتاده به عنوان تلهگذار خز زندگی میکنند، اما وقتی فکر میکنند با بازگشت یک گرگ سرکش شکار میشوند، آرامش آنها به خطر میافتد و جوزف آنها را رها میکند تا آن را دنبال کند.
خلاصه داستان: یک دریفت (شی ویگام) یک واعظ دوره گرد را می کشد و جای او را در کلیسایی در شهر کوچک می گیرد، اما رئیس پلیس (مایکل شانون) به بازی ناپسند مشکوک می شود.
خلاصه داستان: خانوادهای از قصابهای سادیست به حومه حفاری رفتهاند و از یخبندان زمستان تا روزهای سگی تابستان، هر کسی که از مسیر آنها عبور کند گوشت مرده است.
خلاصه داستان: یک کهنه سرباز جنگ داخلی قبول می کند دختری را که سال ها پیش مردم کیووا برده بودند، برخلاف میل او به عمه و عمویش تحویل دهد. آنها صدها مایل را طی می کنند و با خطرات جدی روبرو می شوند زیرا به دنبال مکانی می گردند که هر دو بتوانند آن را خانه بدانند.
خلاصه داستان: زمانی که هوو یوانجیا جوان و تهاجمی بود، فکر می کرد که هنرهای رزمی مهم ترین هستند. وقتی به نونگ جینسون، جوانی مترقی که اصلاح طلبان را همراهی می کرد، کمک کرد، به تدریج فهمید که آنچه واقعاً اهمیت دارد کمک به کو...
خلاصه داستان: یک مادر جوان از شوهر بدسرپرست خود فرار می کند و با سیستم مسکن خراب می جنگد. او تصمیم می گیرد تا خانه خود را بسازد و در این روند زندگی خود را بازسازی می کند و دوباره خود را کشف می کند.