خلاصه داستان: پس از شیوع یک زامبی در لاس وگاس، گروهی از مزدوران قمار نهایی را انجام میدهند و به منطقه قرنطینه میروند تا بزرگترین سرقتی را که تاکنون انجام شده انجام دهند.
خلاصه داستان: اسکار، پسری جوان، از بهترین دوستش، لوکس، دفاع می کند و پدر بدسرپرست او را در این راه می کشد و او را مجبور می کند از زادگاه روستایی اش فرار کند. وقتی با عشق، جنایت و فساد آشنا می شود، بی گناهی او از بین می رود.
خلاصه داستان: یک دختر کم شنوایی توسط مریم باکره ملاقات می شود و می تواند ناگهان بشنود، صحبت کند و بیماران را شفا دهد. در حالی که مردم برای مشاهده معجزات او جمع می شوند، اتفاقات وحشتناکی رخ می دهد. آیا آنها کار مریم باکره هستند یا چیزهای بسیار دیگری ...
خلاصه داستان: مردی با بالا رفتن سن از هرگونه کمک دخترش امتناع می کند. همانطور که او سعی می کند شرایط در حال تغییر خود را درک کند، شروع به شک به عزیزانش، ذهن خود و حتی ساختار واقعیت خود می کند.