خلاصه داستان: در جریان جنگ تحمیلی به ایران، صدام به حلبچه یکی از شهرهای کردستان عراق حمله کرد. پس از بمباران شیمیایی حلبچه، عکاس جنگ ایرانی اولین مردی است که وارد این شهر می شود. او در آنجا با زنی آشنا میشود و داستانی از عشق...
خلاصه داستان: یک دیپلمات ایرانی که از حمله طالبان به کنسولگری ایران در مزار شریف جان سالم به در برده است، 19 روز مخفی شدن و فرار خود را برای رسیدن به مرزهای ایران روایت می کند.
خلاصه داستان: یک زوج پیر تصمیم می گیرند پسر جانباز خود را از بیمارستان به خانه بیاورند. رضا (پسرشان) از اینکه در خانه است عصبانی است اما چیزی پیش می آید که همه آنها را غافلگیر کند.
خلاصه داستان: الفت فرزندانش را در سختی بزرگ می کند. او یک دختر و یک پسر به نام یونس دارد که در معدن مس کرمان کار می کند. یک روز در خانه یادداشتی با این ماساژ پیدا می کند: «من و دوستانم به عنوان سرباز وارد جنگ می شویم...
خلاصه داستان: ویلایی ها داستان خانواده های سران ارتش ایران در سال 1365 است. عزیز زنی 50 ساله است که با نوه هایش وارد مجموعه ویلاها می شود. الیاس راننده ای است که وقتی می آید همه تنش می شود که شاید بیاورد...
خلاصه داستان: داستان زندگی خانوادههای شهدای جنگ و زندگی آنها که به شکلهای مختلف به یکدیگر مرتبط است. رضا روشن که توانایی خاصی در دیدن غیب دارد در تلاش است تا همرزمانش را که در جریان جنگ در دریاچه ماهی کشته شده اند پیدا کند.
خلاصه داستان: سی سال پس از خدمت با هم در ویتنام، لری \"دکتر\" چوپان نیروی دریایی سابق دوباره با دوستان قدیمی خود، تفنگداران دریایی سابق سال نیلون و کشیش ریچارد مولر متحد می شود تا پسرش، یک تفنگدار جوان کشته شده در ... .