خلاصه داستان: پس از اینکه دزدی از مغازه گروفروشی کج میشود، دو تبهکار به یک مزرعه دورافتاده پناه میبرند تا گرما را از بین ببرند، اما چیزی بسیار خطرناکتر را پیدا میکنند.
خلاصه داستان: الاغی را دنبال میکند که در سفرش با آدمهای خوب و بد روبرو میشود، شادی و درد را تجربه میکند و چشماندازی از اروپای مدرن را از طریق چشمانش کشف میکند.
خلاصه داستان: دوستی شدید بین دو پسر سیزده ساله لئو و رمی به طور ناگهانی مختل می شود. لئو در تلاش برای درک آنچه اتفاق افتاده است، به سوفی، مادر رمی نزدیک می شود. «نزدیک» فیلمی درباره دوستی و مسئولیت است.
خلاصه داستان: ماموریت لحظه آخری کارآگاه جیمز نایت در شیفت روز استقلال تبدیل به مسابقه ای با زمان برای متوقف کردن یک کارگر نامتعادل EMT می شود که خود را به عنوان پلیس نشان می دهد.
خلاصه داستان: آوریل 1940. چشمان جهان به نارویک، شهر کوچکی در شمال نروژ، منبع سنگ آهن مورد نیاز برای ماشین آلات جنگی هیتلر است. از طریق دو ماه جنگ شدید زمستانی، هیتلر اولین شکست خود را متحمل شد.
خلاصه داستان: شر وحشتناکی ظهور کرده است. گرگ ها یک بار دیگر زوزه می کشند، اما تنها گرگینه ای مانند اسکات مک کال، می تواند هم متحدان جدید را جمع کند و هم دوستان مورد اعتماد را برای مقابله با دشمنی که می تواند قوی ترین و مرگبارترین باشد، متحد کند.
خلاصه داستان: الهام گرفته از وقایع واقعی یک مادر مجرد تگزاس غربی در قرعه کشی برنده می شود و به همان سرعت آن را هدر می دهد و دنیایی از دلشکستگی را پشت سر می گذارد. سالها بعد، در حالی که جذابیتش تمام می شود و جایی برای رفتن ندارد، او برای بازسازی زندگی اش می جنگد...