خلاصه داستان: داستانی از عصر شوالیه های شجاع، شاهزاده خانم های زیبا و جادوگران بد. روسلان، هنرمندی که رویای شوالیه شدن را در سر می پروراند، بدون اینکه بداند او دختر پادشاه است، میلا زیبا را ملاقات کرده و عاشق او می شود.
خلاصه داستان: گوسفندها و گرگ ها زندگی آرام و آرامی دارند تا اینکه دو مهمان غیرمنتظره ظاهر می شوند. هیچ کس انتظار نداشت که آنها یک خطر مرگبار را به همراه داشته باشند، که تنها در صورت همکاری با یکدیگر می توان آن را شکست داد.