خلاصه داستان: وقتی همسرش در تصادف قطار جان خود را از دست داد، مارکوس به خانه نزد دختر نوجوانش، ماتیلد، می رود. به نظر می رسد همه چیز یک حادثه غم انگیز باشد تا اینکه یک متخصص ریاضیات که او هم مسافر قطار بود و دو همکارش ظاهر می شوند.
خلاصه داستان: یک سکوی نفتی به طور چشمگیری در سواحل نروژ سقوط می کند، و محققان زمانی که متوجه می شوند این فقط شروع چیزی جدی تر است، سعی می کنند بفهمند چه اتفاقی افتاده است.
خلاصه داستان: سرنوشت چندین نفر از ساکنان کپنهاگ زمانی که یک ماموریت بمباران جنگ جهانی دوم به طور تصادفی مدرسه ای پر از کودکان را هدف قرار می دهد، با هم برخورد می کند.
خلاصه داستان: رودولف، یک خون آشام 13 ساله، با تونی، پسر فانی هم سن و سال خود که عاشق قلعه های قدیمی، قبرستان ها و خون آشام ها است آشنا می شود. تونی به رودولف کمک می کند تا با یک شکارچی خون آشام بدنام مبارزه کند و با هم خانواده رودلف را نجات داده و تبدیل به رفیق می شوند...