خلاصه داستان: ماجراهای دو عروس جوان که از یک قطار گم می شوند. از هویت های اشتباه گرفته تا فرار با صدای بلند خنده، هرج و مرج متعاقب آن خنده فراوان و لحظات دل انگیز را تضمین می کند.
خلاصه داستان: مردی که یکی پس از دیگری با روحی غیرقابل مرگ با دشمنان روبرو شد. غیرت تزلزل ناپذیر و نگرش هرگز تسلیم نشدن او منجر به اولین مدال طلای انفرادی هند در هر شکلی از المپیک شد.
خلاصه داستان: Blind Srikanth وارد MIT شد، Bollant Industries را تأسیس کرد. در حین مواجهه با چالش های کارآفرینی، با فداکاری های شخصی، اهدافی را برای افراد کم بینا دنبال می کند. موانعی را که نابینایان در تحصیل و مشاغل بر آن غلبه می کنند برجسته می کند.
خلاصه داستان: علی یک دانشجوی مبادله ایرانی از ایران است که در حال تحصیل پزشکی به عنوان مقیم کاردیو در بمبئی است. او به طور تصادفی جان یکی از همکلاسی های خود کاریشما را که اقدام به خودکشی کرده بود نجات می دهد. کم کم سعی میکنه باهاش حرف بزنه...
خلاصه داستان: 6 آوریل 1917. در حالی که یک گردان پیاده نظام برای جنگ در اعماق قلمرو دشمن گرد هم می آیند، دو سرباز مامور می شوند تا با زمان مسابقه دهند و پیامی را ارائه کنند که 1600 مرد را از راه رفتن مستقیم به یک تله مرگبار باز می دارد.
خلاصه داستان: سفر عاطفی دو جوان ناامیدانه عاشق. یک دختر جوان به نام کیزی که از سرطان رنج می برد. و مانی، پسری که کیزی در یک گروه پشتیبانی ملاقات می کند.