خلاصه داستان: ویکرام، مولتی میلیاردر چهار پلژی که تحت تأثیر رفتار بیخیالش قرار گرفته، یک محکوم را به عنوان سرایدار خود به صورت مشروط استخدام میکند. آنچه در ادامه می آید رشته ای از درس های زندگی است که آنها از یکدیگر می آموزند.
خلاصه داستان: روی نگرانی گرومیت تمرکز کنید که والاس بیش از حد به اختراعاتش وابسته شده است، که وقتی والاس یک "کوتوله باهوش" را اختراع کرد که به نظر می رسد ذهن خودش را توسعه می دهد، توجیه می شود.
خلاصه داستان: تاکاگی که اکنون بزرگ شده است، دوباره به مدرسه راهنمایی خود به عنوان یک مربی مراجعه می کند. او در آنجا با نیشیکاتا، همکلاسی سابق خود که قبلاً او را مسخره می کرد، روبرو می شود و اکنون معلم ورزش است. پویایی بازیگوش آنها رزومه می شود، که منجر به تعاملات بیشتر بین این دو می شود.
خلاصه داستان: ماجراهای دو عروس جوان که از یک قطار گم می شوند. از هویت های اشتباه گرفته تا فرار با صدای بلند خنده، هرج و مرج متعاقب آن خنده فراوان و لحظات دل انگیز را تضمین می کند.
خلاصه داستان: آقای ناصر ایزدی و خانم ایزدی توسط یکی از نمایندگان آژانس گردشگری به برزیل دعوت شدند. آنجلا (زن برزیلی) ناصر را بهعنوان نامزد سابق خود اشتباه فهمیده است و این موضوع، رویدادی چالش برانگیز برای سفر آنها است.
خلاصه داستان: علی یک دانشجوی مبادله ایرانی از ایران است که در حال تحصیل پزشکی به عنوان مقیم کاردیو در بمبئی است. او به طور تصادفی جان یکی از همکلاسی های خود کاریشما را که اقدام به خودکشی کرده بود نجات می دهد. کم کم سعی میکنه باهاش حرف بزنه...