خلاصه داستان: قدم جوان ساده ای است که از روستای خود برای کار به تهران آمده است. او در مغازه رحمت کار می کند و عاشق دخترش مونز شده است. اما زندگی قدم به زودی با آمدن پسر عمویش برای زندگی در کنار او به شدت تغییر می کند.
خلاصه داستان: شیرین که با همسر و فرزندش مشکل دارد به دنبال راهی برای برقراری ارتباط با آنها و حل مشکلات خانوادگی خود است اما موفق نمی شود و به بحران می رسد. دومین تلاش او برای خروج از این بحران باعث می شود...
خلاصه داستان: داستان زری که به دلیل درد شدید شکم به همراه همسرش به بیمارستان می رود. زری با استفاده از کارت سلامت دوستش به دلیل تاریخ مصرف گذشته او، آپاندکتومی می کند، اما کارکنان بیمارستان به این موضوع مشکوک می شوند.
خلاصه داستان: شیرین زندگی آرامی را در میان طبقه متوسط خوب ایرانی سپری می کند تا اینکه روزی که عمویش سعید از پدرش می خواهد که او را در آژانس مسافرتی خود استخدام کند. بالاخره تصمیم می گیرد کار کند. سرنوشت او تغییر می کند، زیرا او با یک عامری جوان و جذاب آشنا می شود ...
خلاصه داستان: «وقتی همه خواب بودند» داستان بیبی، مامایی محبوب و مسن در یک روستای کوچک است. وقتی بی بی ازدواج کرد، شوهرش قول داد که او را به زیارت مکه ببرد و با اینکه هرگز قول خود را فراموش نکرد، گذشت...
خلاصه داستان: یک روانپزشک قانونی جوان به ملاقات یک دوست قدیمی که نامزدش ROYA متهم به قتل شده است. اگرچه او در مورد اختلالات روانی رویا باخبر می شود، اما هر چه بیشتر می یابد، بر بی گناهی او پافشاری می کند.