خلاصه داستان: بابک و منیژه در دهمین سال ازدواج با بزرگترین چالش زندگی خود روبرو می شوند. مشکلات مالی و شرایط سخت اجتماعی باعث می شود که بابک بسیار سخت کار کند و این منجر به شکاف عمیق بین او و همسرش می شود.
خلاصه داستان: یک دیپلمات ایرانی که از حمله طالبان به کنسولگری ایران در مزار شریف جان سالم به در برده است، 19 روز مخفی شدن و فرار خود را برای رسیدن به مرزهای ایران روایت می کند.
خلاصه داستان: یک زوج پیر تصمیم می گیرند پسر جانباز خود را از بیمارستان به خانه بیاورند. رضا (پسرشان) از اینکه در خانه است عصبانی است اما چیزی پیش می آید که همه آنها را غافلگیر کند.
خلاصه داستان: داستان سربازی است که آخرین روزهای خدمت سربازی را سپری می کند و مشکلاتی که در راه برایش پیش می آید. او از فرمانده خود که مانند پدر با او خوب است سرپیچی می کند. این باعث می شود او حتی با مشکلات بیشتری روبرو شود.
خلاصه داستان: شاهزاده رم، ملیکا، نوه سزار بزرگ. داستان از نقل مکان او از بیزانس در قرن نهم برای اجتناب از ازدواج با کریتوس صحبت می کند و او را به بغداد می آورد تا مادر امام مهدی (عج) شود.
خلاصه داستان: الفت فرزندانش را در سختی بزرگ می کند. او یک دختر و یک پسر به نام یونس دارد که در معدن مس کرمان کار می کند. یک روز در خانه یادداشتی با این ماساژ پیدا می کند: «من و دوستانم به عنوان سرباز وارد جنگ می شویم...