خلاصه داستان: کمدی رمانتیک داستان دو نفر است که به عشق اعتقاد دارند، اما به نظر می رسد هرگز نمی توانند معنای واقعی آن را بیابند. در پیچ و تاب وحشیانه ای از اتفاقات، سرنوشت هر یک را در مسیر طوفانی سال نو قرار می دهد و کمدی و هرج و مرج به وجود می آید.
خلاصه داستان: جس درست قبل از کریسمس توسط دوست پسرش اخراج می شود، اما والدینش هنوز هم می خواهند کریسمس را با او جشن بگیرند تا پسرشان دور باشد. سپس او با پسر عمویش ملاقات می کند، اما وقتی او برمی گردد، کریسمس بسیار پیچیده تر می شود.
خلاصه داستان: هیلی و جیمز جوان و عاشق هستند. هر دوی آنها تصمیم دیوانه وار یکسانی را برای تعویض قطار و غافلگیری یکدیگر می گیرند. با عبور از کنار یکدیگر در ایستگاه، آنها کاملاً غافل هستند که به تازگی کریسمس را عوض کرده اند.
خلاصه داستان: داستان مردی است که در کریسمس به خانه بازمی گردد تا املاک مادرش را که از او جدا شده است را تسویه کند. زمانی که آنجا میرود، دفتر خاطراتی را کشف میکند که ممکن است اسرار گذشته خودش و یک زن جوان زیبا را در سفری مرموز خودش حفظ کند.
خلاصه داستان: زندگی سریکانت وقتی به یک روح میانسال برخورد میکند که ادعا میکند نوهاش از تولد قبلیاش است، برعکس میشود. وقتی روح از سریکانت برای ملاقات با عشق دیرینه اش کمک می گیرد، اوضاع به سمت خنده دارتر می رود.
خلاصه داستان: زن جوانی عازم یک اودیسه 1000 مایلی در آمریکا می شود که در آنجا با یک سرگردان بی حقوق ملاقات می کند. اما همه جاده ها به گذشته های وحشتناکشان باز می گردند و به نقطه پایانی می رسند که تعیین می کند آیا عشق می تواند از دیگران جان سالم به در ببرد...
خلاصه داستان: زن و شوهر برای احیای ازدواج خود و ارتباط مجدد، آخر هفته یک سم زدایی دیجیتالی را که خودشان تجویز می کنند به یک شهر کوهستانی دورافتاده می روند. چیزی که به عنوان یک تعطیلات آخر هفته بدون فناوری شروع می شود، به سرعت از کنترل خارج می شود.