خلاصه داستان: وقتی یک پرستار مصرف کننده مواد مخدر و پسر عمویش سعی می کنند یک کلیه جایگزین برای یک قاچاقچی عضو پیدا کنند، اجساد شروع به انباشته شدن می کنند.
خلاصه داستان: مردی که به شدت بیمار است سعی می کند آینده خانواده خود را در دنیایی تضمین کند که سمی بودن خورشید مردم را مجبور می کند در طول روز در داخل خانه بمانند.
خلاصه داستان: یک نگهبان امنیتی (نیروهای ویژه سابق) دو بچه خود را در آن روز برای کار در یک میدان بسکتبال می آورد، فرماندار، شهردار، هزاران تماشاگر دیگر و 8 تروریست آنجا هستند.
خلاصه داستان: با افزایش بدهیهایش و نزدیک شدن کلکسیونرهای خشمگین، یک جواهرساز نیویورکی که سریع صحبت میکند همه چیز را به خطر میاندازد تا بتواند سرپا بماند و زنده بماند.
خلاصه داستان: پس از حمله ای که او را نابینا می کند، الن اشلند از دنیا کناره گیری می کند تا بهبود یابد. اما به زودی او در پارانویا فرو میرود و نمیتواند کسی را متقاعد کند که ضاربش بازگشته است تا او را با مخفی شدن در مقابل دیدگان وحشت زده کند.