خلاصه داستان: جینگ هائو 20 ساله به شنژن آمد تا تنها با خواهر کوچکش زندگی کند. خواهر و برادرها زندگی گرم و در عین حال سختی دارند. جینگ هائو در تلاش برای پرداخت هزینه جراحی گران قیمت خواهرش، به طور اتفاقی فرصتی به دست می آورد و فکر می کند که...
خلاصه داستان: آدیتیا که یک سندرم منحصر به فرد دارد، عاشق آبینایا می شود و با او ازدواج می کند. در حالی که در ماه عسل در مانالی هستند، زندگی آنها تغییر می کند. در سردترین مکان روی زمین گیر کرده اند، آیا آنها برای زنده ماندن می جنگند؟
خلاصه داستان: یک مادر تازه وارد یک لالایی را در یک کتاب باستانی کشف می کند و به زودی این آهنگ را یک برکت می داند، اما وقتی لالایی دیو باستانی لیلیت را بیرون می آورد، دنیای او به یک کابوس تبدیل می شود.
خلاصه داستان: گیل سوک بزرگترین باند زیرزمینی گانگونگ را اداره می کند. مین سوک که یک رئیس باند اهل سئول است و قصد مالکیت بزرگترین استراحتگاه در Gangneung را داشت در برابر او ظاهر می شود. دو مرد که برای صلح و وفاداری ارزش قائل هستند و زندگی می کنند...
خلاصه داستان: هو چون، یک کارآفرین جوان، به زندان فرستاده می شود. هو چون با اجرای فلسفه خود در دنیای تجارت مبنی بر اینکه پول می تواند هر مشکلی را حل کند، به بیگ رولر، کین تین، اسکار و هو چینگ مبلغ قابل توجهی پول برای کمک ارائه می دهد.
خلاصه داستان: جونگ یون یک همسر و مادر دلسوز و زنی حساس است که هزاران مایل دورتر از خانه خود را در یک مصیبت قانونی می بیند. پس از سال ها برنامه ریزی، او و همسرش جونگ بائه یک تعمیرگاه بدنه خودرو باز می کنند، اما ...
خلاصه داستان: یک خلبان جنگنده به گذشته سفر می کند تا جهان آینده را از فاجعه زیست محیطی نجات دهد، اما یک عارضه جانبی او را دوباره جوان می کند و هیچ کس او را جدی نمی گیرد.
خلاصه داستان: باب بیسواس، یک نماینده بیمه، پس از هشت سال در کما از بیمارستان مرخص می شود و همسرش مری و پسرش بنی از او استقبال می کنند. او حافظه خود را از دست داده و گذشته را به یاد نمی آورد.
خلاصه داستان: ماری و هومی از مادرشان یاد می گیرند که پدرشان در هفتادمین سالگرد تولدش زوال عقل دارد. آنها کمک می کنند تا مادرشان را برای خداحافظی او آماده کنند و خود را برای احساسات بعدی آماده کنند.