خلاصه داستان: یک زوج پیر تصمیم می گیرند پسر جانباز خود را از بیمارستان به خانه بیاورند. رضا (پسرشان) از اینکه در خانه است عصبانی است اما چیزی پیش می آید که همه آنها را غافلگیر کند.
خلاصه داستان: داستان سربازی است که آخرین روزهای خدمت سربازی را سپری می کند و مشکلاتی که در راه برایش پیش می آید. او از فرمانده خود که مانند پدر با او خوب است سرپیچی می کند. این باعث می شود او حتی با مشکلات بیشتری روبرو شود.
خلاصه داستان: الفت فرزندانش را در سختی بزرگ می کند. او یک دختر و یک پسر به نام یونس دارد که در معدن مس کرمان کار می کند. یک روز در خانه یادداشتی با این ماساژ پیدا می کند: «من و دوستانم به عنوان سرباز وارد جنگ می شویم...
خلاصه داستان: من عصبانی نیستم. داستان نوید، دانشجوی ستاره دار و اخراجی دانشگاه است که - در حالی که سعی می کند کمترین نیازهای یک زندگی عادی را فراهم کند - وقتی با بداخلاقی های رایج در این کشور مواجه می شود، سعی می کند عصبانی نشود...
خلاصه داستان: مامور سرسخت DEA، کول، در جستجوی همسر روزنامهنگار سابق خود که به عقیده او توسط یک رئیس کارتل با آرزوی مشاغل دولتی ربوده شده است، به دنیای زیرین خطرناک تیجوانا، مکزیک فرود میآید.
خلاصه داستان: یک مربی هنرهای رزمی از نیروی پلیس پس از کشتن یک مرد به طور تصادفی زندانی می شود. اما وقتی یک قاتل شرور شروع به هدف قرار دادن استادان هنرهای رزمی می کند، مربی در ازای آزادی خود به پلیس کمک می کند.
خلاصه داستان: مردی که معتقد است گذشته مرموز خود را پشت سر گذاشته است، وقتی با دختر جوانی که تحت کنترل گانگسترهای خشن روسی است آشنا می شود، نمی تواند بیکار بماند.