خلاصه داستان: نلی به تازگی مادربزرگ خود را از دست داده است و به والدینش کمک می کند تا خانه کودکی مادرش را تمیز کنند. او خانه و جنگل های اطراف را بررسی می کند. یک روز او با دختری همسن و سال خود آشنا می شود که یک خانه درختی می سازد.
خلاصه داستان: وقتی نورا شاهد آزار و اذیت هابیل توسط بچه های دیگر است، برای محافظت از او می شتابد. اما هابیل او را مجبور به سکوت می کند. نورا که در تضاد وفاداری گرفتار شده، سعی می کند جای خود را پیدا کند، که بین دنیای کودکان و بزرگسالان دویده شده است.
خلاصه داستان: ریکاردو پدر و مادری است که همه بچه ها را با قطار به کمپ می برد. در یک ایستگاه، ریکاردو و مادربزرگ فیلیپه در فضای باز برای استراحت سیگار میکشند و قطار با بچهها اما بدون بزرگترها حرکت میکند و سفری خندهدار را به راه میاندازد...
خلاصه داستان: فری بومن بی رحم توسط رئیسش برینک به منطقه زادگاهش برابانت فرستاده می شود تا انتقام حمله به باند آنها را بگیرد. وقتی با دانیل دوستداشتنی ملاقات میکند و درگیریهای خانوادگی قدیمی دوباره ظاهر میشود، برابانت شروع به سوراخ کردن زره فولادی او میکند.
خلاصه داستان: The Simpsons\" را دنبال می کند، زیرا آنها یک مهمانی روز Disney+ را با دوستانی از سراسر سرویس میزبانی می کنند، همه در لیست هستند - به جز هومر.
خلاصه داستان: در حالی که همه در یک سفر اسکی شرکتی دور هستند، همسایه رابرت دو دزد بیکار را استخدام می کند تا آخرین اختراع او را بدزدند. سگ های محله از اختراعات رابرت برای راه اندازی خانه ای از وحشت برای دزدان استفاده خواهند کرد.
خلاصه داستان: یک دامدار در مرز آریزونا به مدافع بعید پسر جوان مکزیکی تبدیل می شود که ناامیدانه از دست قاتلان کارتل که او را به ایالات متحده تعقیب کرده اند فرار می کند.
خلاصه داستان: میمی توسط بانو به یک زوج آمریکایی به عنوان جانشین در ازای 2 میلیون روپیه معرفی می شود. او حتی زمانی که نظرشان تغییر می کند تصمیم می گیرد بچه دار شود و به والدینش می گوید که بانو پدر است.