خلاصه داستان: حرکت نمی کند، فکر نمی کند، فقط می کشد. برای یک زن جوان، یک رویارویی تصادفی با این موجود فراطبیعی ویرانگر است. فرانکی یاد می گیرد که وقتی مانکن را می بینید، ممکن است هیچ پایانی در چشم نباشد، به جز شما...
خلاصه داستان: پس از فرار از کره شمالی، لوه کیوان برای به دست آوردن وضعیت پناهندگی در بلژیک تلاش می کند، جایی که با زنی افسرده روبرو می شود که تمام امید خود را از دست داده است.
خلاصه داستان: دالتون، مبارز سابق یو اف سی، به عنوان یک جفتباز در یکی از جادههای فلوریدا کیز مشغول به کار میشود، اما متوجه میشود که این بهشت تمام چیزی نیست که به نظر میرسد.