خلاصه داستان: یک سوپرمارکت در حومه مسکو قلب تاریکی "کارمندان" ازبکی است که شبانه روز در آنجا کار می کنند و مورد تهدید، آزار و اذیت و زندان قرار می گیرند. مخبت فرار می کند و دور باطل برده داری مدرن را آشکار می کند.
خلاصه داستان: خواهر و برادرهای Pevensie به نارنیا بازمیگردند، جایی که آنها برای کمک به دفع یک پادشاه شرور و بازگرداندن وارث قانونی تاج و تخت، شاهزاده کاسپین، استخدام میشوند.