خلاصه داستان: کمال قبول نمی کند زنی که دوست دارد با برادرش ازدواج کند و زنجیره ای از اتفاقات را آغاز می کند که پایان یک روستا را به همراه خواهد داشت. 25 سال بعد، طلسم نفرین شده دوباره ظاهر می شود و شر دوباره ظهور می کند و نجات موعود را می طلبد.
خلاصه داستان: یک سوپرمارکت در حومه مسکو قلب تاریکی "کارمندان" ازبکی است که شبانه روز در آنجا کار می کنند و مورد تهدید، آزار و اذیت و زندان قرار می گیرند. مخبت فرار می کند و دور باطل برده داری مدرن را آشکار می کند.
خلاصه داستان: سرباز نیروی دریایی Cem به «غار آبی» که به همسرش آلارا قول داده بود، سفر می کند. Journey جزئیات رابطه آنها را فاش می کند و عشق پایدار فراتر از مرگ را تأیید می کند.
خلاصه داستان: مصطفی کمال که از مدرسه نظامی به عنوان یک میهن پرست آرمانگرا فارغ التحصیل شد، افسر ارتش عثمانی است که با افتخار یونیفرم خود را می پوشد. او متوجه می شود که امپراتوری عثمانی کم کم در حال پوسیدن است.
خلاصه داستان: اگرچه هایری Hayrimator را به عنوان یک شگفتی مهندسی طراحی کرد، اما نتوانست منابع انرژی برای راه اندازی آن را به دست آورد. حایری با حمایت ذوبی موفق می شود هایریماتور را فعال کند. با این حال، شروران به دنبال این اختراع هستند.
خلاصه داستان: مهمت دوست عزیزی است که انبار زباله های جامد را در محله اداره می کند، او از زمانی که خودش هم بود به همه نیازمندان کمک می کند، به ویژه به کودکان و نوجوانان بی خانمان.
خلاصه داستان: بعد از اینکه یک کارگر در کسب و کار خانوادگی خود به شدت آسیب می بیند، کدیر مجبور می شود تصمیمی اخلاقی بگیرد که روی رویاهای او، خانواده و زندگی همسر کارگر آسیب دیده تأثیر می گذارد.