خلاصه داستان: بازخوانی کمدی «رومئو و ژولیت» شکسپیر، که از دیدگاه روزالین سابق رومئو روایت میشود، زنی که رومئو برای اولین بار ادعا میکند که دوستش دارد قبل از اینکه عاشق ژولیت شود.
خلاصه داستان: یکی از دوستان خانوادگی از الی خواسته می شود تا چند روز از زن مسنی که در یک کابین دور افتاده زندگی می کند مراقبت کند. او موافقت می کند، اما به زودی متوجه می شود که شیطانی در زن پنهان شده است که منتظر رهایی است.
خلاصه داستان: دو مرد که در یک اتوبوس با هم آشنا می شوند، صحبتی را شروع می کنند که به دوستی تبدیل می شود. برای هنری تیگ که یک عمر کار بدنی و جنایت فرسوده شده است، این رویایی است که به حقیقت پیوسته است.