خلاصه داستان: یک زوج متاهلی که توافق نامه طلاق دریافت کردند در یک تصادف خاطرات خود را از دست می دهند. با فراموشی، آنها دوباره عاشق می شوند، بنابراین خانواده های آنها سعی می کنند خاطرات خود را بازسازی کنند تا طلاق نهایی شود.
خلاصه داستان: خانم شتی یک فمینیست است که در لندن زندگی می کند و می خواهد برای همیشه مجرد بماند. آقای پولیشتی از حیدرآباد در تلانگانا، هند، می خواهد در یک رابطه متعهدانه باشد. به نظر می رسد این دو در مراحل مختلفی از زندگی هستند اما به نوعی با هم همکاری می کنند...
خلاصه داستان: یک پروفسور جراح که زمانی مورد احترام بود رافال ویلکزور که خانوادهاش را از دست داده و حافظهاش را از دست داده است، وقتی دوباره با شخصی از گذشته فراموششدهاش ارتباط برقرار میکند که میتواند به او کمک کند تا پاسخهای مورد نیازش را پیدا کند.
خلاصه داستان: زمانی که یک نوجوان بریتانیایی مبتلا به یک بیماری لاعلاج از او دعوت می کند تا به او کمک کند تا لیست سطل عجیب و غریب خود را انجام دهد، یک هیپوکندرییک که به عنوان حمل کننده چمدان فرودگاه کار می کند، مجبور می شود با ترس های خود مقابله کند.
خلاصه داستان: اما در حومه نیوجرسی، شوهر و دو فرزند فوق العاده دارد. او همچنین یک زندگی مخفیانه به عنوان یک قاتل اجیر شده دارد، رازی که همسرش دیو زمانی که زوج تصمیم میگیرند ازدواج خود را با یک عشق کوچک چاشنی کنند متوجه میشود...
خلاصه داستان: دو فرسودگی عاشقانه در یک عروسی با هم ملاقات میکنند و تقریباً قبل از ترمز کردن، در اتاق کت و شلوار گیر میکنند. آنها موافقت می کنند که اعترافات صریح در مورد گذشته خود را مبادله کنند، در صورتی که این ممکن است واقعیت واقعی باشد.
خلاصه داستان: یشپال آناند یک صنعتگر ثروتمند است و با همسر، یک پسرش، گاوراو و پسر بزرگش، نارندرا که در خارج از کشور زندگی می کند، زندگی می کند. تنها نقطه روشن در زندگی یشپال نارندرا است که اغلب بر عشق و علاقه به آن سایه می افکند...